انوشه روان بزرگمهر بوختكان ميفرمايد:
ز گيتي دو چيز است جاويد و، بس
دگر هر چه باشد نماند بكس
سخن گفتن نغز و كردار نيك
نگردد كهن، تا جهان است، ريك
شاهنامه فردوسي- يادگار بزرگمهر

۱۳۸۹ شهریور ۲۹, دوشنبه

اميرمحمد يعقوب بيک

"خواستار ستاييدنم فروهرهای کسانی که پيش از اين در اين خان و مانها و دهها و ايالتها و مملکتها بودند. ..."
يسنا بند 1 ها 23 و نيز بند 1 هات 67[1]

امير محمد يعقوب بيگ در 1199 خيامی در شهر پسکنت در شش فرسنگی نيمروز تاشکند هنگام فرمانروايی خانان خوکند زاده شد. او سغدی چهر بود. در 1226 فرمانده دژ آق مچت شد تا اينکه سپاه روسيه آن را در 1232 گشود. او پس از فروافتادن دژ به بخارا گريخت. چون تاريخ بخارا، خوقند و کاشغر را ميرزا شمس بخارايی دبير اميران منغيتيه ورارود در 1238 نوشته است تنها درمييابيم که در 1235 امير بخارا نصرالله خان، يعقوب را که زنش خواهر اسکندرخان ولی النعم سرکرده شورشيان شهر کش[i] بود به چارجو فرستاد.[2] در 1244 فرمانده سپاه خوکند شد. با پيشرفت قيام دونگنِ مسلمانان در اويغورستانِ زير فرمان چين، کاشغر و يارکند را از چينيان گرفت و گام به گام بيشترِ سرزمين کاشغرستان و ختن دربردارنده آق سو، کوچه و ديگر شهرها را تا 1246 زير فرمان آورد. او سپس پيشواي هوسران خود شيخِ نقشبندی، بزرگ خان(تنها پسر مانده جهانگير خواجه) را در 1246 برکنار کرد و در بيانيه ای خود را امير کاشغرستان به پايتختی کاشغر خواند. او برای چند سال آغازين وابسته خان خوکند بود اما سرانجام استواری پيشه کرد. او شش سال در اوج هنگام بازی بزرگ بين انگليس و روس و چين که برای توران هماوردی ميکردند، فرمانروايی کرد. کاشغرستان را از کاشغر در خوروران تا اورومچی، تورپان و کومول[ii]- دوسد و پنچاه فرسنگ دورتر در خوراسان- فراخ کرد. ابرتوانمندان جهانی آن هنگام عثمانی و انگليس فرمانروايی او را به آيين ميشناختند و خواستار پيوندهای دبيرباتی بودند که اين پيروزی بزرگی  بود. چنانچه گفته اند او با بارکردن باج سنگين و بيداد، چندان پسنديده زيردستانش نبود! سبب مرگ او نيز روشن نيست. برخی ميگويند او در نبرد با چينيان کشته شد ديگران خودکشی يا زخم برداشتن را سبب مرگ او دانسته اند. موسی سيرامیِ[iii] تاريخدان گفته است که نياز حکيم بيک، حکيمِ[iv] يارکند بدنبال يک دسيسه- همدست با نيروهای منچو جای گرفته در کاشغرستان- در 9 خرداد 1256 در کورلا او زهر خوراند. پس از مرگش کاشغرستان به تندی فروافتاد و دگر بار امپراطوری منچو پس از 1174 آن را گرفت. اين پهلوان تورانی همزمان با سلطان ناصرالدين قاجار در ايران ميزيست. يک بنمايه ميگويد که گورش در کاشغر بود اما چينيان آن را ويران کردند. اين نگاره در نامه ن. وسلووسکی در 1898 ترسايی چاپ شد.


[1] يسنا، جلد يکم، روانشاد پورداود، انتشارات اساطير، رويه 220.
[2] ميرزا شمس بخارايی، تاريخ بخارا، خوقند و کاشغر، نشر ميراث مکتوب، چاپ 1377، رويه 127. برای آگاهی بيشتر بنگريد به قرقيزها و خانات خوقند تي. كننساريف ترجمه عليرضا خداقلي پور، چاپ وزارت امور خارجه، رويه 49.



[i] زادگاه تيمور گورکانی از آن زمان سبز ناميده شد.
[ii] چينی: هامی
[iii] اسپيچاپ در دو فرسنگی خوراسان چيمکنت در کنار بدم رود(اريس) در سده های ميانه پايتخت بود. پس از يورش مغول سيرام ناميده شد. چيمکنت پس از آلماتی و آستانه سيومين شهر بزرگ قزاقستان کنونی است.
[iv] فرماندار